فهرست مطالب

پزشکی کوثر - سال چهاردهم شماره 4 (پیاپی 54، زمستان 1388)

مجله پزشکی کوثر
سال چهاردهم شماره 4 (پیاپی 54، زمستان 1388)

  • 88 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/12/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقالات پژوهشی علوم پایه
  • سیمین ریاحی، بهرام رسولیان، علی خوش باطن صفحه 183
    اهداف. ایسکمی مخاط معده تا حدودی در گاستریت فرسایشی نقش دارد. قرار گیری موقت موش های صحرایی در محیط هایپراکسیک می تواند از شدت آسیب ایسکمی برخی بافت ها بکاهد. در این مطالعه، اثر پیش درمانی اکسیژن بر گاستریت فرسایشی ناشی از استرس در موش های صحرایی بررسی شد.
    مواد و روش ها. موش های صحرایی ویستار بالغ نر پس از 24 ساعت عدم دسترسی به غذا به 8 گروه 5تایی تقسیم شدند. یک گروه کنترل مثبت بود. نمونه های گروه کنترل منفی پس از قرارگیری در هوای معمولی در آب غوطه ور نشدند. 6 گروه دیگر به مدت 1، 2 یا 3 ساعت در محفظه محتوی اکسیژن تقریبا خالص قرار گرفتند؛ سپس نمونه های 3 گروه بلافاصله (اثر زودرس) و نمونه های 3 گروه دیگر بعد از گذشت 24 ساعت در آب غوطه ور شدند (اثر دیردرس). برای اعمال استرس و ایجاد زخم معده، حیوان به مدت 5/3 ساعت در آب 23 درجه سانتیگراد غوطه ور شد. در پایان، میانگین تعداد زخم ها و سطح کل زخم های ایجادشده بین گروه های مختلف مقایسه شدند.
    یافته ها. اعمال استرس غوطه وری در آب به روش فوق به وضوح زخم های متعددی در معده موش های صحرایی ایجاد کرد؛ به طوری که اختلاف معنی داری از نظر تعداد زخم بین گروه کنترل منفی با سایر گروه ها وجود داشت؛ ولی پیش درمانی با اکسیژن اثری در کاهش تعداد زخم یا سطح کل زخم های ایجاد شده نداشت.
    نتیجه گیری. هیچ کدام از زمان های قرارگیری در اکسیژن قادر به ایجاد حالت آماده باش زودرس یا تاخیری در مخاط معده موش صحرایی در برابر آسیب ناشی از استرس قرارگیری در آب نیستند.
    کلیدواژگان: هایپراکسی، استرس، حالت آماده باش، گاستریت فرسایشی، رادیکال های آزاد اکسیژن
  • علیرضا ایمانی، رویا نادری، مهدیه فقیهی صفحه 189
    اهداف. با وجود این که برقراری پرفیوژن مجدد در قلب ایسکمیک ارزش درمانی فراوانی دارد، سبب ایجاد ضایعات دیگری نیز می شود. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی اثر پیش شرطی سازی با فنیل افرین بر آسیب ناشی از ایسکمی/پرفیوژن مجدد و نیز نقش کانال های پتاسیمی وابسته به ATP و منافذ عبوری نفوذپذیر میتوکندریایی در آن بود.
    مواد و روش ها. قلب موش صحرایی بیهوش جدا شد و در بافر کربس به دستگاه لانگندورف انتقال یافت. در گروه کنترل فقط مراحل جراحی انجام شد. در گروه دوم، 30 دقیقه ایسکمی و متعاقبا 60 دقیقه پرفیوژن مجدد ایجاد شد. در گروه سوم، فنیل افرین 10 دقیقه قبل از القای ایسکمی/پرفیوژن مجدد تزریق شد. گروه های چهارم و پنجم مانند گروه سوم بودند به جز این که به ترتیب در آنها از 5- هیدروکسی دکانوئیات (100μmol/l) و آتراکتیلوزاید (20mmol/l) استفاده شد. در گروه ششم، به حیوانات 24 ساعت قبل از ایسکمی/پرفیوژن مجدد، فنیل افرین داخل صفاقی تزریق شد. گروه های هفتم و هشتم نیز مانند گروه ششم بودند، به جز این که به ترتیب 5- هیدروکسی دکانوئیات و آتراکتیلوزاید نیز دریافت کردند.
    یافته ها. ایجاد ایسکمی/پرفیوژن مجدد سبب افزایش سطح آنزیم های قلبی LDH و CKMB در مایع کرونری جمع آوری شده در دقایق 5 و 60 پرفیوژن مجدد شد. پیش شرطی با فنیل افرین سطح آنزیم ها را کاهش داد و استفاده از 5- هیدروکسی دکانوئیات و آتراکتیلوزاید اثر حفاظتی فنیل افرین را حذف کرد.
    نتیجه گیری. پیش شرطی سازی با فنیل افرین از طریق بازکردن کانال های mitoKATP و مهار منافذ mPTP سبب حفاظت زودرس و دیررس قلب ایزوله موش صحرایی در آسیب ایسکمی/پرفیوژن مجدد می شود.
    کلیدواژگان: ایسکمی، پرفیوژن مجدد، فنیل افرین، لاکتات دهیدروژناز، کراتین کیناز، میتوکندری
  • منصوره هاشمی، فریده بهرامی، علیرضا عسگری، هدایت صحرایی صفحه 197
    اهداف. در این مطالعه، اثر حفاظتی WIN 55212-2 (آگونیست گیرنده CB1) و نیز تداخل احتمالی آن با گیرنده NMDA در سلول های رده PC12 بررسی شد.
    مواد و روش ها. سلول های رده PC12 در محیط کشت DMEM+F12 همراه با 10% سرم کشت داده شدند. سلول ها با دیازینون 200 میکرومولار در حضور یا فقدان WIN 55212-2 با دوز 1/0 میکرومولار، AM251 و MK801 با دوز 1 میکرومولار و NMDA با دوز 100 میکرومولار در فواصل زمانی 15 دقیقه تیمار شدند. بعد از 48 ساعت، میزان بقای سلول ها با استفاده از کیت MTS و مورفولوژی سلول ها با استفاده از میکروسکوپ نوری معکوس ارزیابی شد.
    یافته ها. با در معرض گذاری سلول PC12 با دیازینون (200 میکرومولار)، کاهش معنی داری در میزان بقای سلول ها مشاهده شد (001/0>p). تیمار سلول ها با WIN 55212-2 دوز 1/0میکرومولار و NMDA دوز 100 میکرومولار قبل از در معرض گذاری دیازینون، میزان بقای سلول ها را به طور معنی داری افزایش داد (01/0>p). همچنین، آنتاگونیست گیرنده کانابینوئیدی CB1 یا AM251 با دوز 1 میکرومولار افزایش میزان بقای سلولی ایجادشده توسط WIN 55212-2 را مهار نکرد (001/0>p). اما، آنتاگونیست گیرنده NMDA یا MK801 با دوز 1 میکرومولار افزایش میزان بقای سلولی ایجادشده توسط NMDA را مهار کرد (001/0>p).
    نتیجه گیری. WIN 55212-2 و NMDA از سلول های PC12 در برابر سمیت ناشی از دیازینون محافظت می کنند.
    کلیدواژگان: آگونیست گیرنده CB1 کانابینوییدی، دیازینون، NMDA، سلول های فئوکروموسیتوما
  • مقالات پژوهشی بالینی
  • مهناز طاهریانفرد، ذبیح الله خاکسار، رویا روانبد صفحه 205
    اهداف. یائسگی به دلیل توقف تدریجی فعالیت های تخمدانی ایجاد می شود و همراه با کاهش میزان استروئیدهای جنسی است که می تواند ناپایداری آشکاری در فعالیت های وازوموتور در زنان ایجاد کند. استروئیدها می توانند تغییراتی در فعالیت های مغزی و حتی شکل سلول های گلیا و عصبی نیز ایجاد کنند. در این مطالعه، اثر داروهای ضد باروری بر غلظت هورمون پروژسترون و تنظیم وزن بدن مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها. 64 موش صحرایی ماده با وزن تقریبی 50±250 گرم در وضعیت تاریکی- روشنایی یکسان با آب و غذای آزادانه قرار گرفتند. مراحل چرخه استروس، روزانه به وسیله نمونه گیری های واژنی تحت کنترل قرار گرفت. حیوانات به 6 گروه کنترل، شاهد برای تاموکسیفن، تاموکسیفن، شاهد برای داروهای ضدباروری، داروهای ضدباروری (3 دوز داروی ضدباروری را به روش دهانی دریافت کردند) و موش های پیر (که قادر به باروری نبودند) تقسیم شدند. قبل از کشتن حیوان، نمونه خونی از قلب تهیه شد. پروژسترون با روش RIA اندازه گیری شد. داده ها به وسیله آزمون های T دانش آموز و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تشخیصی دانکن مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها. 4 هفته پس از درمان، سیکل استروس در گروه دریافت کننده تاموکسیفن ناپدید شد. میزان پروژسترون سرم در گروه تاموکسیفن و گروه دریافت کننده دوز 2 و دوز 3 قرص های ضد باروری و گروه موش های پیر کاهش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل و شاهد داشت (05/0>p). وزن بدن در دوز 2 و دوز 3 داروهای ضد باروری افزایش معنی داری (05/0>p) نسبت به گروه کنترل و شاهد نشان داد.
    نتیجه گیری. دوز بالای داروهای ضد باروری ترکیبی ممکن است باعث یائسگی زودرس شود.
    کلیدواژگان: داروهای ضد باروری ترکیبی، پروژسترون سرمی، تاموکسیفن، موش صحرایی ماده، موش پیر
  • یدالله رضایی، سیدپیمان میرشاه ولد، علیرضا رحیم نیا، کاووس وزیری صفحه 211
    اهداف. بهترین روش جراحی آرتروپلاستی زانو هنوز مورد بحث است. این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه نتایج بالینی جراحی آرتروپلاستی کامل زانو (TKA) به دو روش سابواستوس و مدیال پاراپاتلار انجام شد.
    مواد و روش ها. 40 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو، به صورت تخصیص تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. برای 20 بیمار جراحی به روش پاراپاتلار میانی (روش کلاسیک) و برای 20 بیمار به روش سابواستوس انجام شد. میزان محدوده حرکت، توانایی کشش مفصل از 30 درجه انعطاف، توانایی حرکت و قدم زدن با تحمل وزن و درد با استفاده از مقیاس بصری آنالوگ قبل از جراحی، بلافاصله پس از جراحی، در هفته های دوم و سوم و اولین ویزیت بعد از ترخیص (ماه اول بعد از جراحی)، سه ماه، شش ماه و یک سال پس از جراحی انجام شد.
    یافته ها. تفاوت آماری معنی داری در میزان محدوده حرکت بیماران بین دو گروه (5/7±7/108 درجه در روش کلاسیک و 6/26±6/122 درجه در روش سابواستوس) در یک سال بعد از جراحی گزارش شد (003/0= p). میزان درد بیماران (8/0±4/1 در روش کلاسیک و 5/0±2/0 در روش سابواستوس) یک سال بعد از جراحی در دو گروه تفاوت معنی دار آماری داشت (001/0>p). میانگین توانایی کشش مفصلی از 30 درجه انعطاف بعد از عمل جراحی در گروه سابواستوس صفر درجه (کشش کامل) و در گروه کلاسیک 8/2±5/3 درجه بود (001/0>p).
    نتیجه گیری. روش سابواستوس امکان استفاده سریع تر از مفصل زانو را فراهم می کند و روش غیر متهاجم تری نسبت به روش کلاسیک است.
    کلیدواژگان: آرتروپلاستی کامل زانو، استئوآرتریت زانو، سابواستوس، پاراپاتلار میانی
  • حسنعلی محبی، شعبان مهرورز، سید مرتضی موسوی نایینی، سید حسین حسینی هوشیار صفحه 217
    اهداف. ترمیم هرنی اینگوینال یکی از شایع ترین جراحی هاست. انتخاب روش عمل جراحی هنوز مورد بحث است. هدف از این مطالعه مقایسه کیفیت زندگی و عوارض پس از سه روش مختلف ترمیم بود.
    مواد و روش ها. در این مطالعه مشاهده ای- مقطعی، 90 بیمار مبتلا به هرنی اینگوینال یک طرفه بستری در یکی از بیمارستان های شهر تهران از فروردین 1383 تا اسفند 1386 بررسی شدند. بیماران در سه گروه 30 نفره شامل هرنیورافی نسجی، هرنیوپلاستی لیختن اشتاین و هرنیوپلاستی پرو پریتونئال با دست یابی خلفی (ریوز) مورد ارزیابی قرار گرفتند. کیفیت زندگی حداقل یکسال بعد از جراحی در این بیماران به وسیله آزمون SF-36 بررسی شد. متغیر های مهم عوارض بعد از اعمال جراحی مانند هماتوم، عفونت محل عمل، میزان درد یکسال بعد عمل، آتروفی بیضه، عود فتق، بی حسی کشاله ران نیز مطالعه شد.
    یافته ها. نمره کیفیت زندگی (سلامت فیزیکی و سلامت روانی) به طور معنی داری در روش هرنیورافی نسجی پایین تر از روش های لیختن اشتاین و ریوز بود. میزان درد یکسال بعد از عمل در گروه هرنیورافی نسجی و بی حسی ناحیه عمل در گروه لیختن اشتاین بیشتر از سایر گروه ها بود. عود بعد از عمل در ریوز دیده نشد، ولی در گروه لیختن اشتاین یک مورد و در گروه هرنیورافی نسجی 4 مورد مشاهده شد. عفونت محل عمل و هماتوم در گروه هرنیورافی نسجی بیشتر بود ولی اختلاف معنی داری نداشت. میزان رضایت مندی بیمار از عمل انجام شده در گروه هرنیورافی نسجی پایین تر از دو گروه دیگر بود.
    نتیجه گیری. روش هرنیورافی نسجی نسبت به روش های لیختن اشتاین و ریوز کیفیت زندگی پایین تر و عوارض بعدی بیشتری را باعث می شود.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، هرنی، سلامت فیزیکی، سلامت روانی
  • غلامعلی قربانی صفحه 223
    اهداف. عفونت شغلی با پاتوژن های منتقله خونی یکی از مهم ترین مشکل بهداشتی در جهان است. بسیاری از کارکنان بهداشتی، آسیب سرسوزن را با اهمیت ندانسته و پیگیری نمی نمایند. این مطالعه برای بررسی شیوع بیماری های منتقله خونی به دنبال آسیب سرسوزن و اجسام برنده انجام شد.
    مواد و روش ها. این مطالعه مقطعی به صورت سرشماری در یک بیمارستان آموزشی تهران طی سال 1388 انجام شد. 112 نفر با سابقه آسیب سرسوزن و اجسام برنده در مطالعه وارد شدند و اطلاعات دموگرافیک و سابقه واکسیناسیون هپاتیت B افراد ثبت شد. از هر نفر 5 میلی متر نمونه خون اخذ و از نظر HBsAg، HBsAb، HBsAg، HIV و HCVAb آزمایش شد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS 13 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها. وسیله آسیب رسان در 62 نفر (3/55%) سرسوزن توخالی و در 31 نفر (7/27%) آنژیوکت بود. در 94 نفر (9/83%) دست مورد آسیب قرار گرفته بود. بیشترین گروه آسیب دیده پرستاران (79 نفر) بودند. 108 نفر (96%) سابقه واکسیانسیون هپاتیت B داشتند و 21 نفر (8/18%) بعد از آسیب سرسوزن مجددا واکسینه شده بودند. پاسخ آزمایش HBsAg و HBsAb 3 نفر (6/2%) مثبت بود.
    نتیجه گیری. توصیه می شود که واکسیناسیون ضدهپاتیت ویروسی در کارکنان بهداشتی تکمیل شود. پرستاران احتیاط استاندارد را بیشتر رعایت نمایند و بعد از اتمام کار وسایل برنده را جمع آوری و در ظروف مخصوص قرار دهند.
    کلیدواژگان: آسیب سرسوزن، هپاتیت منتقله خونی، ویروس HIV، کارکنان بهداشتی
  • گیتی ازگلی، صدیقه صدیق، رضا حشمت، حمید علوی مجد صفحه 229
    اهداف. درد زایمان در ردیف شدیدترین دردهای انسان است. درد شدید و کنترل نشده زایمان باعث بروز عوارض نامطلوب برای مادر و جنین می شود. با وجود استفاده از داروهای مختلف تسکین دهنده درد، کنترل درد زایمان هنوز یکی از معضلات بهداشتی- درمانی است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر طب فشاری بر نقطه هوگوی دست راست بر شدت درد مرحله اول زایمان در زنان نخست زا انجام شد.
    مواد و روش ها. این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل دار در 70 زن باردار واجد شرایط انجام شد که به صورت تصادفی در دو گروه فشار بر نقطه هوگو و شاهد قرار گرفتند. مداخله در دیلاتاسیون های 5-4، 7-6 و 10-8 سانتی متر و در طول 6 انقباض رحمی انجام شد. داده ها با استفاده از مقیاس درجه بندی عددی جمع آوری شد. از آزمون من- ویتنی و ویلکاکسون برای بررسی داده ها استفاده شد.
    یافته ها. تفاوت آماری معنی داری بین 2 گروه از نظر سن مادر، سطح تحصیلات، شغل، وضعیت حاملگی (خواسته یا ناخواسته بودن)، الگوی انقباضات رحمی (تعداد، مدت و شدت)، نمره بیشاب، تقویت زایمان با اکسی توسین و وزن نوزاد وجود نداشت. میانگین کاهش نمره درد بعد از اولین مداخله در گروه هوگو 06/3- و در گروه شاهد 43/0- بود (001/0>p). در دومین مداخله، میانگین کاهش نمره درد در گروه هوگو 46/3- و در گروه شاهد 23/0- بود (001/0>p). در سومین مداخله، میانگین کاهش نمره درد در گروه هوگو 31/3- و در گروه شاهد 23/0- بود (001/0>p).
    نتیجه گیری. فشار بر نقطه هوگو در کاهش درد زایمان موثر است. تداوم طب فشاری موجب افزایش تسکین درد زایمان می شود.
    کلیدواژگان: شدت درد، فاز فعال زایمان، طب فشاری، نقطه هوگو، زنان نخست زا
  • ابولقاسم رستگار، منیژه مهدوی، عاطفه زارع مهرجردی صفحه 235
    اهداف. گلوکوم زاویه باز اولیه، شایع ترین نوع گلوکوم است که باعث کاهش دوطرفه و پیش رونده بینایی می شود. با توجه به اینکه ترابکولکتومی بیشترین عمل فیلترینگ در بیماران گلوکومی و استانداردی طلایی است، این مطالعه به منظور بررسی علل انجام، عوارض و نتایج پس از عمل ترابکولکتومی انجام شد.
    مواد و روش ها. این مطالعه مداخله ای در 100 بیمار (156 چشم) داوطلب مبتلا به گلوکوم زاویه باز اولیه از فروردین 1382 تا اسفند 1385 در کلینیک های چشم پزشکی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شد. نمونه گیری به صورت ترتیبی بود و بیماران بین 3 تا 38 ماه پیگیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون آماری T زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها. شایع ترین عامل انجام عمل ترابکولکتومی (4/29%)، عدم پاسخ به درمان طبی بود. در پیگیری متوسط 3/14ماهه، در حدود 91% از موارد عمل ترابکولکتومی به طور کامل یا نسبی موفقیت آمیز بود. میانگین فشار از 7/29 به 6/15 میلی مترجیوه کاهش یافت (0001/0=p). از بیماران، 2/10% دچار عوارض حین عمل، 3/51% دچار عوارض زودرس و 8/39% دچار عوارض دیررس بعد از عمل شدند.
    نتیجه گیری. ترابکولکتومی در کنترل فشار چشم، بهبود و حفظ بینایی بیماران گلوکومی که به درمان دارویی جواب نمی دهند یا با درمان دارویی دچار کاهش دید، افزایش کاپ و کاهش میدان بینایی می شوند یا به هر دلیلی، به ادامه درمان دارویی رضایت ندارند مفید است.
    کلیدواژگان: گلوکوم، فشار داخل چشم، ترابکولکتومی، جراحی فیلترینگ، صدمات گلوکوماتوز
  • اسدالله امان اللهی، محمدتقی حلی ساز، علیرضا شمس الدینی صفحه 243
    اهداف. شیوع کمردرد در سراسر زندگی به بیش از 84% می رسد. مهم ترین علل ایجادکننده کمردرد، عوامل مکانیکی هستند که از وضعیت بدنی نامناسب، عملکرد بد سیستم عضلانی مفصلی و فشارهای روانی ناشی می شوند. این مطالعه با هدف مقایسه اثرات طب سوزنی و پیروکسیکام خوراکی بر درد و عملکرد روزانه بیماران مبتلا به کمردرد مکانیکی انجام شد.
    مواد و روش ها. در مطالعه ای تصادفی، 52 بیمار دچار کمردرد مزمن مکانیکی پس از بررسی کامل، از درمانگاه های طب فیزیکی و توانبخشی انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه مساوی تحت درمان با طب سوزنی (2 جلسه در هفته) و پیروکسیکام خوراکی (30 میلی گرم روزانه) به مدت 2 هفته متوالی قرار گرفتند. بیماران از نظر شدت درد (براساس مقیاس آنالوگ بصری درد) و فعالیت روازنه قبل از شروع درمان، پس از درمان و 4 هفته پس از درمان مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها. اختلاف میانگین میزان درد بین دو گروه قبل از شروع درمان، پس از درمان و 4 هفته پس از درمان به ترتیب 11/0 ± 12/1، 03/0 ± 33/3 و 24/0 ± 11/3 بود (005/0 p<). میانگین درد قبل از شروع درمان، پس از درمان و 4 هفته پس از درمان در گروه طب سوزنی به ترتیب 42/0±39/7، 96/0±88/3 و 52/0±02/3 (005/0>p) و در گروه پیروکسیکام به ترتیب 61/0±22/6، 93/0±85/5 و 28/0±91/4 بود (105/0=p). اختلاف میانگین بین دو گروه در فعالیت های روزانه معنی دار بود (005/0>p).
    نتیجه گیری. تاثیر طب سوزنی بر کاهش شدت درد و بهبود فعالیت های روزانه بیماران مبتلا به کمردرد مکانیکی مزمن بیشتر از پیروکسیکام خوراکی است.
    کلیدواژگان: پیروکسیکام، کمر درد مزمن مکانیکی، طب سوزنی